۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۰, جمعه

در ادامه ی تقابل جنبش خلاق سبز با رقیب کند ذهن خود ، همراه خواهیم شد...

باید بگویم سلام ، خیلی وقته که این وبلاگمو به روز نکردم . از وقتی که فیلتر شده بود دیگه چیزی توش ننوشتم . اما ضرورت نوشتن در آستانه ی شروع دوباره ی حرکت جنبش در سال جدید -سالی که عادل فردوسی پور امیدوار بود سال 90 باشد- چیزی بود که به سمت این وبلاگ متروکه کشاندم . با نزدیک شدن به سالگرد کودتای انتخابات و آغاز تکاپوی سبز برای گام نهادن به مرحله ای دیگر از مراحل رشد خود ، تکاپوی حکومتیان در " مرده و دفن شده " تلقی کردن جنبش بسیار دیدنی است . تکاپویی که به تصور من ، حتی در ذهن آنان که دل در گرو حرکت جنبش ندارند هم ، این سوال و تردید را به وجود نیاورده که " آیا واقعن حرکت جنبش سبز به پایان خود رسیده ." همه بر این تصورند که این نوزاد به دنیا آمده ، تاتی تاتی کرده ، راه رفته ، حرف زده و حالا پس از ماهها حرکت مدام ، شاید برای رفع تشنگی سراغ آبخوری رفته و برای حرکت مجدد و نیرومند تر خود آماده شده .
حکومت کند ذهن و ناخلاق اما پس از تجربه ی هولناک 22 بهمن ، که به ظاهر آن را یک پیروزی و همچنین دفن جنبش سبز می نامد ، ولی در واقع-و در دل خود- آن را پرتاب آخرین گلوله ی تفنگ مرگ خود به سمت مردم خلاق و دوستدار رنگ رویش میداند ، حالا با سردرگمی ، دوباره شروع به دستگیری ، صدور حکم اعدام ، منع فعالیت تشکلهای سیاسی و آزار و اذیت زندانیان سیاسی و تهدید آنان و تهدید آنان که احتمالن در حرکت مجدد جنبش سبز همراه خواهند بود می زند ؛ اما حقیقتن آیا دیگر کسی را از این خزئبلات تکراری و ناشی از هراس بی مقدار حکومت مشروعیت از دست داده ی ایران باکی هست ؟
من تصور نمی کنم . مگر قرار است دیگر چه اتفاقی بیفتد ؟ ترساندن ما از آزادی حکم تیر در روز های اعتراض ؟ مگر تا به حال نمی کردند و مگر با همین وجود در خیابانهای مبارزه نماندیم ؟ تبدیل کردن تهران به پادگان نظامی؟ مگر در 22 بهمن نکردند ؟ آری در آن روز ما نتوانستیم آنگونه که شایسته ی نام جنبشمان بود کاری بکنیم ، چرا که آن روز با وضعیتی که حکومت ساخته بود ، حتی کشیدن نفسی به اعتراض هم قابل تصور نبود اما اما اما اول آنکه ،ما این را هم تجربه کردیم و تاریخ و تجربه ی نزدیک به یک ساله ی ما نشان میدهد که ما آدم هایی هستیم که از اتفاقات و تجارب قبلی مان به بهترین وجه و با اعمال خلاقیت استفاده کرده و می کنیم ، و دوم آنکه حریف تا دندان مسلح ما حریفی است بی تدبیر و نابخرد که یا در کار تکرار است و یا کپی برداری از شیوه های سرکوب دگر دیکتاتوران تاریخ که خود سرگذشتشان منتهی به شکست شده .
اما در نهایت سوال من این است : آیا دیگر راه جدیدی برای سرکوب مردم معترض و بی شمار ایران در دست این حکومت وجود دارد ؟ با در نظر گرفتن تمامی هم میهنانی که به دلایلی از جمله اخراج از کار ، ناتوانی از تامین مسایل اقتصادی به خاطر فقر و تورم و گرانی ، در آستانه ی سال جدید به اعضای فعال جنبش تبدیل شده اند و هر روز هم در حال افزایشند ، آیا این حکومت آخرین تیر حماقت حکومت های استبدادی را -کشتار نسل- شلیک میکند یا به واقع نه مد این این کارها نیست ؟ به هر حال ، من هم مثل عادل نماینده ی باارزش مردم در تلویزیون امیدوارم که سال 89 سال 90 باشد .

۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران: گزارش تکمیلی از مراسم گرامیداشت تولد ندا آقا سلطان

سلام
هدفم از نوشتن و ارسال اين پست اينه که خانواده ي محترم صداي آزاديخواهي ايران ، نداي آقاسلطان ، بدونن که ما مردم حقيقت طلب ايران ، تمام قد در برابر ندا و خانواده اش تعظيم مي کنيم . و تولدش را پاس مي داريم . لينک زير هديه ي کوچکيه که من تونستم در اهواز براي ندا ارسال کنم .
اميدوارم که پدر ومادر محترم ندا اين مطلبو بخونن . از مسئولان محترم وبلاگ هم تقاضا مي کنم در صورت امکان اطلاع بدن .
از شاملو ، تقديم به همه ي شهداي آزادي به ويژ امروز براي نداي آزادي:
خوشا پر کشيدن
خوشا رهايي
خوشا اگر نه رها زيستن ، مردن به رهايي
آه اين پرنده در اين قفس تنگ
نمي خواند...

۱۳۸۸ آذر ۱۰, سه‌شنبه

امروز هنگام ورود به دانشگاه ، براي اولين بار در ترم حاضر با درخواست کارت از سوي مامور حراست دانشگاه مواجه شدم . از آنجايي که مرکز آموزش عالي ما يک مکان کاملن بي سر و صدا و خاموش بوده ، پيگيري کردم تا ببينم دامنه ي اين اتفاق تا کجا هست . چون مي دانستم موضوع به 16 آذر مرتبط است ، اولين جايي را که پيگيري کردم دانشگاه آزاد بود که در روز 13 آبان مرکز تجمع همه ي دانشجويان معترض بود . در اين پيگيري متوجه يک اتفاق خارق العاده شدم . بحث بررسي کارت هاي دانشجويي براي اجازه ي ورود به دانشجويان در تمام دانشگاه هاي اهواز به راه افتاده ، اما در دانشگاه آزاد علاوه بر اين ، با کاشت دو شهيد گمنام در اين دانشگاه و اعلام روز 16 آذر به عنوان يادواره ي آنان امکان حضور بدون دردسر بسيجيان ونيروهاي سرکوبگر را در دانشگاه براي برخورد شديد با دانشجويان معترض فراهم آورده اند . از اين رو پيشنهاد من به دانشجويان معترض اين است که در روز مذکور از حضور در دانشگاه خودداري کرده و اگر قرار است تجمع اعتراضي برگذار کنيم ، مکاني به غير از دانشگاه آزاد را از طرق ممکن اعلام کرده تا گرد هم آييم .
براي 16 آذري سبز سبز سبز...

۱۳۸۸ آبان ۲۸, پنجشنبه

یک خبر ، خبری که نمی دانم چه صفتی بری آن بنویسم (عجیب ، هولناک ، وحشتناک ...)

آقای االف . یکی از دوستانم که در مجتمع بزرگ فولاد خوزستان مشغول به کار است امروز حرفی زد که نزدیک بود چشم هایم از حدقه در بیایند . دیروز کل سایت مجتمع فولاد خوزستان واقع در جاده ی اهواز- ماهشهر ، به علت قطع برق بیکار بود ، به گفته ی الف تمام کارگران این سایت بزرگ در گوشه هایی جداجدا و در گروه های چند نفره مشغول چای خوردن و سیگار کشیدن و تعریف جک بودند . گویا این مجتمع که از آن به یکی از دو بزرگترین کارخانجات فولاد ایران-در کنار فولاد مبارکه اصفهان- یاد می شود به دلیل بدهی یک میلیارد تومانی به اداره ی برق این روز ها دچار مشکلات فراوانی است و وزارت نیرو هم هیچ گونه توجیهی را در این باب نمی پذیرد . از سوی دیگر این مجتمع هزینه های مربوط به پیمانکارهای خود را نیز تا حد زیادی پایین آورده و در پاسخ به اعتراض این پیمانکارها اعلام کرده که اگر همکاری نمی کنید با پیمانکارهای دیگر قرارداد می بندیم .
حالا تصور کنید که مجتمع فولاد خوزستان ، یکی از آندست مراکزی که کار و سود و فروش آن به صورت روزانه در اقتصاد ایران محاسبه می شده -الان را نمی دانم- به مدت یک روز تمام به علت قطع برق ، خوابیده و هیچ گونه تولیدی نداشته و کارگرش امروز که از خانه به سمت کارش می رود می گوید نمی دانم شاید امروز هم آش ، آش دیروزی باشد .
بله بی شک این دست اتفاقات در حال وقوع و حتی گسترش است - الف می گوید : نمی دانم شاید اصلن خودشان عمدن برق را قطع کرده باشند تا مجبور نباشند محصول را نصف قیمت تولید بفروشند- وقتی مثلن فلان کارخانه برای تولید یک محصول 1000 تومان خرج می کند و انتظار دارد 1200 تومان بفروشد -یک دو دوتا چارتای ساده- ولی همزمان دولت و حکومت کریمه همان جنس را به نصف قیمت تمام شده برای تولید آن کارخانه ، از چین وارد می کنند ، آن کارخانه تا چند ماهی می تواند با نصف قیمت ساخت و با ضرر به بازار بدهد ، ولی زمانی هم فرا می رسد که دیگر ادامه ی کار برایش ممکن نیست . حالا پیامد چیست ؟ حتی دانش آموز تنبل کلاس هم می تواند جواب دهد : خوب کارخانه ای که محصولی برای فروش تولید نمی کند ، درآمدی نخواهد داشت و بنابراین مجبور است این ماه 10 تا ، ماه بعد 100 و سه ماه دیگر تمام کارگران خود را برای استراحت به خانه بفرستد و جمعیت دیگری به جمع شاغلین از دیدگاه دولت احمدی نژاد -در این دیدگاه هر کس در طول هفته یک ساعت کار کند شاغل محسوب می شود- اضافه کند . بله بیکاری و هزار فساد دیگر در ادامه خواهد آمد . و این در حالیست که کارگران جاهایی مثل کارخانجات فولاد ، با این تصور که درآمد مناسبی دارند ، احتمالن مشمول طرح یارانه ها نشدند -که البت فرقی هم ندارد ، قرار نیست چیزی به کسی برسد - ولی در پرداخت قیمت های فضایی محصولات ضروری در ماههای آینده ، با سایر هموطنان خود شریک هستند . بیکار باشی ، یارانه هم نگیری ، هزینه های هنگفت هم بپردازی !!!! من که چیزی نگفتم ولی هر کس دیگری هم باشد در روز روشن دست به دزدی می زند و حتی کار به جایی می کشد که به خاطر پر کردن شکم قتل هم می کند ، بعد هم حکومت مهر و عدل به جرم قتل عمد ایشان را محکوم به اعدام می کند تا یک نفر دیگر از یارانه نگیر های -احتمالن- معترض کم شود .
سوال چهار جوابی : کدامیک از جرایم زیر نیز به علل گفته شده احتمال گسترش دارد؟
الف : تن فروشی زن متاهل جلوی چشم شوهر و با رضایت کامل او -البته اگر کسی باشد که برای این کار پول بپردازد-
ب : اجبار دختران جوان مجرد توسط خانواده هاشان به تن فروشی برای درآمدی بیشتر از گزینه ی قبل-در این مورد کسانی که دستشان می رسد-وابستگان به حکومت- حتمن پول میپردازند-
ج :سرقت های مسلحانه در برخی شهر ها که پتانسیل آن وجود دارد
د : سرقت های مسلحانه در برخی شهر ها که پتانسیل آن وجود ندارد
ه : گروگانگیری به خاطر دریافت باج
ی : و جرم های دیگری که به ذهن من نمی رسد واگر به ذهن شما می رسد ذیل نظرات بنویسید ...

۱۳۸۸ آبان ۲۶, سه‌شنبه

بفرمایید روضه...صرف شد ممنون...


بفرمایید روضه...صرف شد ممنون ، نوشته ایست که روی درب یکی از مسجد های اهواز در خیابانی منتهی به ابتدای نادری چسبیده شده . البته فقط قسمت اول به صورت چاپ کامپیوتریست و قسمت دوم نوشته ی دست یک ناشناس است . من به خاطر مشکلات شخصی خودم با دین همیشه به این شکل رفتارهای افراد دینی و مکان های دینی توجه می کردم ولی چیزی که مشخص است این است که هیچ وقت اینگونه مضمونی را به این شکل ابراز نمی کردند . مزبوحانه بودن این کار به عنوان تلاشی از جانب سران حکومت کودتا برای جمع کردن دوباره ی مردم و به بدست آوردن جایگاه(البته نداشته) از دست رفته ، ناخواسته اظهر من شمس است . این مساله ایست که پس از 22 خرداد و اتفاقات پس از آن به وفور در نقاط مختلف ایران به دید آمده . اما چیزی که به عنوان پاسخی از جانب یک ایرانی زیر این پوستر آمده آب پاکی را روی دست حکومت می ریزد و مبین اینست که نه تنها از حکومت بلکه از دینی که این حکومت خود را صاحب آن میداند هم بیزاریم .البته حکومت هم این را فهمیده ، تا ببینیم که کی صدای این دیدن را بشنود .

۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه

سپاه دلیل همه ی حرکات خارق العاده و عاری از اندیشه ی این روزهای حاکمیت یا شاید"سپاه خود حاکمیت است".

اتفاق هایی که در حاکمیت این کشور در حال وقوع است ، خود نشانه ایست بزرگ از یک نابسامانی -که عمدی می نماید- . یک خطر که ، بزرگ ، صفت خیلی خوشبینانه ای برای آن هست ، هر لحظه دارد خون بیشتری از رگ های آنهایی که عواقب آن برای توده ی مردم را می دانند می مکد . یک طرح مشکوک .آنقدر کننده ی در نظر گرفته شده برای آن ناشیست که به راحتی می توان به معاونین در آن هم مشکوک بود . چه اتفاقی در حال وقوع است . آیا واقعن یک عده آمده اند که میخواهند هزاران کیلومتر وسعت یک کشور با آن همه نفت و نعمت های بیشمار دیگر آن را تنها بین یک صدم جمعیت این کشور-فقط خودشان و خانواده هاشان- تقسیم کنند و تمام میلیون ها دیگر جمعیت این کشور را با فقیر و گرسنه ساختن به دام بدترین جرم ها بکشانند و بعد به اتهام همان جرم ها احتمالن همه ی آنها را بکشند . چرا نباید مشکوک بود؟ چرا نباید به مجلس این کشور مشکوک شد که با یک دلیل مضحک -مجلس به احمدی نژاد اختیار تام داده تا مبادا پس از شکست قطعی طرح یارانه ها،البته شکست فقط برای ما مردم ، نداشتن اختیارات را بهانه سازد- اختیار تام قتل مردم را به حکومت داده؟ این دولت قرار دارد که با دادن ماهیانه 20 هزار تومان ، آن هم به بخشی از مردم که آنهم معلوم نیست بیشتر از دو سه ماه طول بکشد و بعد به هر بهانه ای کنسل شود ، اندک حقوقی که با وقوع انقلاب 57 -از حقوق طبیعی مردم- به آنها داده شد را هم از آنها بگیرد و بعد...
واقعن بعد از آن را نمی توانم حدس بزنم ، به یک دلیل ساده نمی توانم حدس بزنم ، آنقدر بعد از آن را هولناک میبینم که نمی خواهم حتی حدسم را بنویسم و حتی تن به سانسور می دهم . اما چه اتفاقی افتاده ، چه پیش آمده که هیچ چیز نمی تواند جلودار قانون شکنی ها و حرکات خارق العاده ی این دولت باشد . همه ی دولت های پیشین حمایت مردم را هم با خود داشتند و این ندارد ، پس چه آمده و چه شده ؟ هر روز یک چیز عجیب و خطرناک دیگر از این دولت و هر بار فردایی اعتراضی از سمت مجلس و سیاسیون و هر بار سه روز بعد تصویب همان طرح خطرناک . مخالفین به به به و چه چه می افتند و گویی این سرزمین مردمی ندارد که با وقوع این طرح های عاری از اندیشه ، روزمره شان هم به خطر می افتد . چرا؟
چرا نباید مشکوک بود به این همه سکوت معنی دار که بوی لجنشان دارد چشم ملت را از حدقه بیرون می اندازد؟ باید مطمئن بود که پشت این سکوت ها و مخالفت های امروز و موافقت های فردا یک نیروی صاحب رای ایستاده که از قضا نظرش به نسبت وضعیت پیش آمده بیشتر از یک نظر شمرده می شود.نظرش چندید رای دارد ، حداقل به آن اندازه که یکی بالای بیشترین نظر باشد . آنقدر حضور این نیرو و سنگینی سایه اش در همه جا احساس میشود که دیگر عالم و آدم می دانند که خامنه ای هم یک عروسک خیمه شب بازی شده و در دست این نیرو که فقط برای سرکوب مردم همین سرزمین قدرتمند است-همانطور که دیدیم در قضیه سیستان هیچ عکس العملی نشان نداد- حرکت های هر روز مضحک تر از دیروز انجام می دهد . سپاه...
نیروهای این گروه از کدام خاک آمده اند که کمترین رحمی در خود ندارند؟ با چه پیشنهاد هایی روبرویشان گذاشته شده که حاضرند به بهای آن هر جنایتی بکنند؟ مگر می شود ایرانی باشی و به هر دلیلی هموطنت را نادیده بگیری و هر بلایی سرش بیاوری ؟ امکان ندارد ! امکان ندارد اینان ایرانی باشند . هر کس در روزهای اعتراض آنها را دیده باشد با آن عربده ها و مردم ترسانی هاشان شک نمی کند که خون ایرانی در رگ ندارند .اصلن نه فقط ایرانی ، خون هیچ بومی را نمی شود در تن داشت و آدم های آن را آزرد . باور کنید حتی نمی شود به عنوان مثال سگ های قلعه ی حیوانات را پیش کشید به این دلیل ساده که آنها سگ بودند ، سگ . سگ که آدم نیست .
اینجاست ، دقیقن اینجا . باید دانست نیرویی که همه ی مخالفت های امروز را تبدیل به اه اه به به های فردا می کند و توجیهیست برای حرکات عجیب آدمهای این دولت سپاه است . اقتصاد این کشور را در دست گرفته و مزدورپروری می کند . وسایل دفاع از این وطن در برابر بیگانه را در دست گرفته و خودی را به گلوله می بندد . این همه نشانه است . قضیه واقعن همین قدر خطرناک است . می تواند دلیل بزرگی باشد برای بیرون آمدن از خانه ها ، حتی با ویژه ترین شرایط . بیرون نیاییم سپاه می ماند و دستی باز و تایید از ما . بیرون بیاییم و بمیریم ، یک بار مردیم و اگر نمیریم و به پیروزی برسیم انسانیتمان را پس گرفتیم ، حقمان را . شیرینی و لذتش را من نمی توانم بنویسم تو تصویرش کن . ما لایق درک حقوق انسانی و ملی و آزادی های طبیعی مان هستیم . پس برایشان میجنگیم .

۱۳۸۸ آبان ۱۱, دوشنبه

خطر چیزی به نام جنبش سبز علوی یا "یک احتمال بزرگ"

اگرکمی به عقب-روز 27 شهریور- برگردیم ، به احتمال زیاد بهتر می توانیم در مورد به وجود آمدن چیزی به نام جنبش سبز علوی توسط حاکمیت کودتایی قضاوت کنیم . در روز قدس ، نظامیان تهدیدات خود را در قالب فشار آوردن به موسوی ، کروبی و خاتمی به کار بردند تا شاید دلیلی شود که مردم در این روز تجمع رسمی شرکت نکنند یا حداقل به فکر حرکت اعتراضی نباشند . اما دیدیم که این اتفاق افتاد و کودتاچیان ازاین تمهید خود نتیجه ای حاصل نکردند .با در نظر گرفتن همین مساله می توان نتیجه گرفت که ، هر چند تقریبن تمامی فرماندهان ارشد نظامی ایران تهدیدات خود را درباره ی برخورد با هر گونه تجمع بدون مجوز اعلام کردند ، اما میدانیم که برخورد با معترضان در یک مراسم رسمی 30 ساله توسط آنان به سادگی ممکن نیست ، به آن دلیل که به یک معنا زیر سوال بردن خودشان می باشد . در چنین روز هایی معمولن خبرنگاران زیادی حضور دارند ، اما آنان خطر واقعی برای نظامیان به حساب نمی آیند و کنترل آنان ساده می نماید . چیزی که نظامیان در آن روز با آن مقابله خواهند کرد-به دید من- موبایل هایست که تا کنون تصاویر بسیاری را برای شبکه های ماهواره ای ، تلویزیونی و اینترنتی ارسال کردند.
بنابراین ؛ نظامیان با این احتمال که رفتن در بین مردم ، با پوشش و صورت نظامی ، امکان ندارد ، روبرو شده و تصمیم گرفتند که برخی از نیرو های خود را در بین مردم با رنگ و روی مردم بفرستند تا در فرصت هایی که برایشان پیش می آید ، زهر چشم بگیرند و همه می دانیم در چنین فرصت هایی آنان حتی از سلاح های سرد هم استفاده می کنند (چیزی که در زمان اعتراضات در شیراز اتفاق افتاد). این یکی از احتمالاتی است که باید از به وقوع پیوستنش جلوگیری کنیم . یک پیشنهاد آن است که ، در صفوف دست یکدیگر را بگیریم تا هم این احتمال را پیشگیری کرده باشیم و هم اتحاد بزرگتری را به نمایش در آوریم .
13 آبان سبزترین روز ایران خواهد شد. به آن امید...